تعداد بازدید : 2764
تاریخ ثبت : چهار شنبه 27 فروردين 1399
فرش از منظر طراحی ،دیوار پنجمی است بر جان بخشی به سنگ بنای معماری،آنجا که شکل هندسی یک تخته فرش دایره ای به تنهایی نقش تعامل گرایانه میان عناصر و اجزای دکوراسیون داخلی را پدید می آورد .
اگر معماری را ایجاد سازه ای با نشانه هایی سرد و سخت که در قامت عمودی عموما فولادین ودر بافت افقی ، بتنی هستند را در نظر بگیریم برای ایجاد حس دعوت کنندگی به درون این دیواره های ستبر از تار و پودی هنرمندانه و لطیف بهره خواهیم برد که با نقوش و ظرایف پر اصالت خود از تیرگی سازه بکاهد و با جلوه رنگین خود بستری عالی برای فضاسازی داخلی پدید آورد .انتخاب متناسب فرش در سامان بخشی به طراحی خود شاخه ای بسیار گسترده در دکوراسیون داخلی به شمار می رود که نه تنها در پوشش سطوح ،بلکه در انتخاب طرح و نقش متناسب دیوار ،مبلمان ،پرده ها و جز به جز عناصر شکل دهنده دکوراسیون تاثیر می گذارد .
در طول مراحل طراحی معماری ، زوایای ستون ها ،استحکام تیرها ،ج رئیات مصالح و تراز دیوارها دقت و حساسیت ویژه ای می طلبد که بالطبع نباید لباسی بر قامتش دوخت که مطابق انحناهای این کالبد نباشد .به همین منظور انتخاب فرشی که هویت بنا را حفظ کند و بر شاخصه های اصلی تاکید کند از مراحل مهم و حائز اهمیت در حوزه دکوراسیون داخلی به شمار می رود . چنانچه بر الگوهای کهن معماری اعصار گذشته کشورمان نظری بیفکنیم ،در خواهیم یافت که فرم و بافت می توانند موثر بر یکدیگر واقع شوند . نمونه بارز چنین تعریفی در مساجد اصفهان تجلی می یابد ،به این معنی که وقتی نقوش کاشی های بنادر عین تبعیت از مسیر شکلی بنا ،بافت و هندسه داخلی را تعریف می کنند و تمام آن زیبایی روحانی را می آفرینند . اگر طرح لچک ترنج فرش را کانسپتی از پردیس معماری سده های انتهایی دوره اشکانیان تصور نماییم ،می توان به بازسازی فضای اندرونی و بیرونی بر قواره فرش لچک و ترنج دار که طرحواره ای است نمادین از این حیاطها ،اشاره کرد . پس از گذشت زمان و ایجاد تحول در سیر معماری بناها با حذف حوض میانی و باغچه های مملو از گل ، طرح افشان راه به میان طراحی ها باز نمود .در افشان ،اثری از لچک و ترنج نبود ،بلکه تاکیدی بود بر حاشیه های اصلی فرش و انواع گل و ساقه و برگ که در فضای میان این حاشیه ها به نقش کشیده می شد . نمادگرایی و رمز گرایی از ویژگیهای بارز طراحان ایرانی در اکثر صنایع و طرایف هنری به شمار می رود . نمادگرایی در معماری و نیز در طراحی فرش معمولا بر انتظامی هندسی استور بوده و نظم آن پیرو اشکالی متوازن و مدولار می باشد که توسط قابی چهارگوش یا مستطیل که با چهار جهت اصلی و چهار اقلیم باستانی و مبنای مربع گونه در معماری کعبه و مسجد مسلملنلن تناظر دارد ، در بر گرفته می شود . در بررسی نطامی دیگر میان مشترکات در هم آمیخته معماری و صنعت طراحی فرش ،تعادل و توازن به عنوان اصول و قواعدی اجتناب ناپذیر در شکل گیری و نقش آفرینی زمینه فرش از دیرباز تا کنون قابل مشاهده است . این قاعده گرایی و پیروی از نطام مندی های کهن گاها ریشه در باورهای دینی و مذهبی داشته که در تمامی ادوار ،بر دارقالی ایرانی سایه افکنده است . تقارن در آثار هنری و بناهای معماری هنوز هم همانند گذشته برای انسان نوعی رضایت و حس کلیت گراییو وحدانیت را ایجاد مینماید و با تاثیرگذاری بر زمینه اثر ،اوج یک تفکر استوار را به عرصه ظهور می رساند . همانطور که گفته شد تاثیر این مفهوم میان فرش ایرانی بسیار مشهود است .در بسیاری از کشورهای مغرب و مشرق زمین قالی هایی بافته می شود که حاشیه ندارد ولی تاکنون هرگز کسی قالی ایرانی را بدون حاشیه ندیده است .زیرا ایرانیان حاشیه را به عنوان اساس و پایه و زیر بنای لازمی تلقی می کنند که طرح زمینه باید بر اثر آن جلوه گر شود . طراحان قالی در ایران معتقدند که فقدان حاشیه سبب می گردد که نظر بیننده منحرف شود و در نتیجه طرح اصلی به عنوان قسمت مهم و اساسی مورد توجه قرار نگیرد . طرح زمینه قالی یعنی محلی که حاشیه مانند قالبی آن را در بر گرفته نیز محدود به رسوم و قواعد است .
نتیجتا شالوده این امر زمینه تکامل فرش پر اصالت ایرانی را فراهم آورده است . اگرچه از دیدگاه انسان عصر حاضر ،نامتقارن های متعادل نیز حائز اهمیت است ،جذابیت و عمر تماشای بالاتری دارند و چه بسا مطلوبیت بیشتری ایجاد می نمایند . امروزه نو آوری ،لازمه و رکن اصلی بقای صنعت است ،به علاوه اینکه روش های نوین ساخت در عصر حاضر امکان اجرای چنین طرح های نامتقارن و متنوعی زا نیز فراهم کرده است .
نقش فرش در هویت بخشی به فضا به میزانی قدرتمند و بارز است که می توان دیوار را خدف و به جای آن فرشی متناسب با کاربری در مرز میانی دو فضا قرار دارد . اگر رنگ های خنثی را در طیف رنگ های مینیمالیستی و محدوده رنگ های گرم و زنده شرقی را به عنوان نشانه های تجملاتی در نطر بگیریم ،امکان ایجاد مرز و حریم توسط فرش و عناصر پوشاننده سطح را در اختیار خواهیم داشت . یک طرح مدرن خاکستری با نقوش هندسی و رنگ آمیزی خنثی همچون "اکریا " سفید می تواند به سادگی معرف یک فضای خدماتی مانند آشپزخانه ،رختشوی خانه و حمام باشد و در مقابل یک فرش ابریشم با زمینه ای سرشار از رنگ قرمز و سرمه ای زمینه مناسبی برای تبیین سالن غذاخوری محسوب می شود .
در مرحله نخست طراح باید کشف کند که سلیقه کارفرما چیست ؟ چه طبع و فرهنگی دارد ؟ آیا واقعا طرفدار سبک مینیمال است ؟ یا مجذوب طراحی کلاسیک و تجمل گرایانه گردیده است ؟ از آنجا که هر مواد اولیه و رنگ ،بار احساسی و پتانسیل معنایی منحصر به خود را دارد دقت در انتخاب جز به جز عناصر طراحی نیازمند صرف دانش است . انتخاب "کرم ساب خورده " نماینگر فرهنگ و فناوری بالا در طراحی است . همچنین بهره گیری از پنل ها ،کف پوش و جزئیات چوبی ،حال و هوای کلاسیک به محیط خواهد بخشید . به عنوان مثال مرمر سفید آلمانی از سبک مینیمال به شمار می رود و چوب بلوط رنگی بسیار طبیعی دارد که قادر است سبکی مانند "سبک بوهو " در طراحی داخلی بیافریند . علاوه بر مصالح اصلی سازه ها و طراحی آنان جهت استفاده در دکوراسیون داخلی ،انتخاب فرش ها ،مبلمان نورگیرها و سایر عناصر طراحی از حیث تکمیل فرایند خلق فضایی در مرتفع نمودن نیاز کارفرما حائز اهمیت اند .
طرح های مدرن و اصطلاحا اروپایی با زمینه غالبا روشن می توانند از " ماکسیمال" بودن فضا بکاهند و کمی سکون و آرامش به فضا اضافه نمایند ،در نقطه مقابل یک فرش پرنقش در میانه فضایی با رنگ های سرد کمک به تعدیل جلوه بصری فضا خواهد کرد . در نظر گرفتن کف پوشی از سرامیک مات مشکی برای جلوه بخشیدن به یک تخته فرش با رنگ غالب زرد می تواند خود به تنهایی تبدیل به شاهکاری در دکوراسیون داخلی گردد ،همچنین قرار گرفتن فرشی با زمینه رنگ گرم میان دیوارهای بلند به انسجام فضا کمک خواهد کرد و از سردرگمی بصری جلوگیری می کند .
در مبحث طراحی گاهیک عنصر " دکوراتیو " نقش تندیس گرایانه ای در شخصیت بخشی به مکان ایفا می کند ،مثلا یک کنسول گرد در میانه ورودی و سالن می تواند کاربری یک فضای خالی را با شکل دهی فضای تقسیم (لابی)تغییر داده و به آن هویت دعوت کنندگی ببخشد .یا قراردادن یک فرش در فضای خالی مقابل شومینه پتانسیل ایجاد فضایی با توانایی جمع کردن افراد خانه در یک بعد از ظهر سرد زمستانی را داراست که فارغ از نیاز به صرف انرژی و هزینه اضافه جهت در نظر گرفتن حریم جدا شونده توسط پارتیشن را برآورده می کند که این خود از مهم ترین رسالت های یک طراحی موفق است . برای درک قدرت تاثیر اشیا بر فضاهای داخلی نیاز است که به هر شی فارغ از کاربرد ذاتی آن ، نگاهی هوشمندانه و از سر معنا و هویت بخشی به مکان بیندازیم .
اگر فرش را با کاربرد پوشانندگی فضا به یاد می آوردیم حال فرصت آن است که به آن به مثابه اثری الهام بخش نظاره کنیم و در راستای نمایش آن به عنوان سمبلی از شکوه و جلوه هنری تاریخی و میهنی در تکامل یک نظام معمارانه بهره جوییم .
نویسنده : دلارام انگورانی ، معمار
منبع : شرکت فرش زمرد کاشان
کلمات کلیدی: نقش فرش در هویت بخشی به معماری داخلی ، معماری داخلی منزل ، رنگ بندی فرش ، انتخاب فرش مناسب ، دکوراسیون منزل ، تاثیر رنگ در انتخاب فرش ، سبک بوهو ، انتخاب فرش ، هنر انتخاب درست یک فرش
نام ●
ایمیل شما ●
پیام شما ●
تصویر امنیتی ● ●